ابوالحسن علی بن احمد[1] یا علی بن جعفر[2]خرقانی، در سال 352 هـ .ق در روستای خرقان که نزدیک بسطام است به دنیا آمد.[3] در کتابهای صوفیّه او را از« اجل مشایخ»[4] و گاه «قطب و سلطان سلاطین مشایخ»[5] دانسته­ اند و با القابی چون «امام یگانه و شرف اهل زمانه»[6]، «آفتاب الهی و آسمان نامتناهی»[7] یاد کرده­ اند.

اغلب تذکره نویسان، خرقانی را اُمّی و بی­سواد دانسته ­اند.[8] مجموعۀ حالات و سخنان وی در کتابی به نام «نورالعلوم» گرد آمده که از منابع بسیار مهم تصوّف در قرون چهارم و پنجم به شمار می­ رود.[9] در میان اقوالِ به جا مانده از خرقانی «طامات و شطحیّات صوفیانۀ فراوان آمده است».[10]

خرقانی «در رعایت شریعت، دقّت و وسواس داشت»[11] و در مورد رقص و سماع تأمل نموده، تا حدّی که «از آن امور اجتناب می­ کرد و با کراهیّت بدانها رخصت می­ داد».[12]

خرقانی از جمله عارفانی است که «خدمت به بشریّتِ نیازمند را هدفِ هستیِ خود می­ دانستند».[13] او را یکی از خلّاق ­ترین اندیشه ­ورزان عرصۀ تصوّف و عرفان ایرانی نیز می دانند.[14] آموزه­ های خرقانی در پیوند با جوانمردی و رفتار جوانمردان است، به همین دلیل «می­ توان او را نمایندۀ برجستۀ نقطۀ تلاقی «تصوّف» و «فتوّت» در عصر خویش دانست».[15] این­گونه «تکریم جوانمردان و ذکر خصایص و خصال ایشان و بیان اصول جوانمردی، به طریقت و مشی عرفانیِ شیخِ خرقان صبغۀ اجتماعی خاص می­ دهد».[16]

خرقانی، در محرّم سال 425 هـ.. ق در روستای زادگاهش، خرقان، دیده از جهان فرو بست».[17]

(برگرفته شده از کتاب: شمس عارفان، نوشته سرکار خانم دکتر فاطمه محمدی  عسکرآبادی)

[1] . علی بن عثمان هجویری، کشف­ المحجوب، ص 248.

[2] . عبدالرّحمان جامی، نفحات­ الانس، ص 298.

[3] . قاسم انصاری، مبانی عرفان و تصوّف، ص 152.

[4] . علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص 248.

[5] . فریدالدین عطار نیشابوری، تذکرة الاولیاء، ص 661.

[6] . علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص 248.

[7] . فریدالدین عطار نیشابوری، تذکرة الاولیاء، ص 661.

[8] . خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیه، ص 510 و قاسم انصاری، مبانی عرفان و تصوّف، ص 152 و عبدالحسین زرّین کوب، جستجو در تصوّف ایران، ص 59.

[9] . عبدالحسین زرّین کوب، جستجو در تصوّف ایران، ص 57.

[10] . مجتبی مینوی، احوال و اقوال شیخ ابوالحسن خرقانی، اقوال اهل تصوّف دربارۀ او، ص 6.

[11] . عبدالحسین زرّین کوب، جستجو در تصوّف ایران، ص 59.

[12] . همان، ص 60.

[13] . عبدالرفیع حقیقت، تاریخ عرفان و عارفان ایرانی، از بایزید بسطامی تا نورعلی­شاه گنابادی، ص 260.

[14] . محمّدرضا شفیعی کدکنی، «بازمانده­ های زبانِ قدیم قومس در سخنان ابوالحسن خرقانی»، فصلنامة مطالعات و تحقیقات ادبی، سال اول، شماره 3 و 4 (پاییز و زمستان 1383)، ص 82.

[15] . همان، ص 83.

[16] . رحمان مشتاق مهر، «آئین جوانمردان و اصول جوانمردی از دیدگاه عارف انسان دوست، شیخ ابوالحسن خرقانی»، نامۀ پارسی، سال 4، شمارۀ4، ص 19.

[17] . عبدالحسین زرّین کوب، جستجو در تصوّف ایران، ص 57 و قاسم انصاری، مبانی عرفان و تصوّف، ص 152.

نوشتن دیدگاه