سه جریان برجسته  مولانا پژوهی در ایران
دکتر محمدعلی موحد

 

مولانا پژوهی در ایران یک سابقه هشتاد ساله دارد. اگر این هشتاد سال را بر دو قسمت کنیم، در چهل سال اخیر سه جریان عمده و متمایز در پژوهش های مربوط به مولانا مشهود است:

 

 

جریان اول: شرح نویسی بر مثنوی. پیشوا و قافله سالار شارحان جدید، مرحوم فروزانفر بود که متأسفانه اجل مهلتش نداد تا شرحی را که شروع کرده بود به پایان برد.شرح او از سه هزار بیت اول فراتر نرفت. مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی پس از فروزانفر شرح او را پایان برد. از دیگر شروح مثنوی که در این دوران نوشته شده و به چاپ رسیده از شرح محمدتقی جعفری و شرح کریم زمانی و شرح استعلامی می توان نام برد.


جریان دیگر(دوم): مولانا پژوهی بر محور قصه پردازی مولاناست. کوشندگان این راه جوانانی بودند که از دیدگاه معیارهای جدید نقد ادبی در آثار مولانا نگریسته و بحثهای دقیق درباره شیوه روایتگری و تصویرسازی مولانا و طرایف و ظرایف شاعرانگی او پرداخته اند. از نمونه های خوب این نوع تحقیقات کتاب حمیدرضا توکلی است به نام بوطیقای مثنوی و کتاب سمیرا بامشکی با عنوان روایت شناسی داستانهای مثنوی.


اما جریان سوم:  پژوهشهایی که پس از چاپ و نشر «مقالات شمس» آغاز شد. پس از چاپ و نشر مقالات، تصویر تازه ای از شخصیت شمس و نوع برخورد و تعالیم او در معرض توجه و دقت محققان قرار گرفت و معلوم افتاد که مولانا نه تها بسیاری از قصه های مثنوی؛ بلکه بسیاری از تمثیلات و تعبیرات خود را از پیر تبریز گرفته و در واقع نشان و جا پای پا و پژواک صدای آن پیر مرموز در سرتاسر نگرش و تلقی و طرز بیان و سلوک مولانا پدیدار است. اینک مثنوی پژهان به جای آنکه آبشخور افکار مولانا را در فتوحات و فصوص ابن عربی بجویند، توجه خود را به سخن شمس معطوف داشته اند. کتاب مشهورتر از خورشید نوشته دکتر حسین مختاری و کتاب «بازتاب اندیشه های شمس تبریزی در مثنوی مولوی» نوشته دکتر محمد خدادادی را نیز می توان از «نمونه های درخشان» این جریان سوم به شمار آورد.

 

بخشی از سخنرانی دکتر محمد علی موحد در شب خاندان مولانا

با اندکی تلخیص. به نقل از مجله بخارا، شماره 102، مهر-آبان 1393، صص 228-229.

نوشتن دیدگاه