قسمتی از پیشگفتار کتاب:
شمس تبریزی از نام آورترین شخصیّت های عرفان اسلامی است که بر خلافِ نامِ آشنای او، اندیشه ها و عقایدیش کمتر مورد توجّه قرار گرفته اند. دلیل اصلی شهرت او در بین عامّة مردم، تحوّلی است که در نهاد مولانا جلال الدّین محمّد، مشهور به مولوی به وجود آورده است، اما نا آشنایی با اندیشه های او دلایل گوناگونی دارد.
شمس از زمرة معدود عرفایی است که در عین تبحّر و تسلّط بر علوم متداول روزگار خود، علاقهای به نگارش اندیشه هایش نداشته و همین موضوع، مهمترین دلیل پنهان ماندن عقاید اوست. تنها اثر به جا مانده از او، یعنی مقالات شمس تبریزی، مجموعهای از سخنان اوست که در جمع مریدان مولوی بیان می داشته است، اما متأسفانه همین منقولات نیز صدها سال در پردة خمول و گمنامی به سر می بردند و تا این اواخر کمتر کسی به آنها دسترسی داشت.
همین موضوع، باعث شده بود که محققان عرفان اسلامی و تاریخ ادبیات در سده ها و حتّی دهه های گذشته، نتوانند از رهگذر این اثر به اندیشه هایِ ناب شمس تبریزی راه یابند و به همین مناسبت، گاه عدّهای از روی ناآگاهی، سخنانی نا به جا در مورد زندگی و عقاید شمس ابراز داشته اند که دلهایِ آگاهان به مبانی اندیشگی شمس را می آزارد.
خوشبختانه در روزگار معاصر به همّت استاد بزرگوار و فرزانه، جناب آقای دکتر محمّدعلی موحّد(دامت برکاته)، نسخهای نسبتاً منقح از مقالات شمس تبریزی در اختیار محققان و پژوهشگران عرفان اسلامی و ادبیات فارسی قرار گرفته که راهگشای بسیاری از مجهولات پیرامون زندگی و اندیشه های شمس تبریزی است.
با وجود این، متأسفانه تا کنون، بنا به دلایل مختلف- از جمله دشواری ها و پراکنده گویی های موجود در کتاب مقالات- چنانکه بایسته و شایسته است به این کتاب ارزشمند توجّه نشده و بجز چند اثر معدود که اکثراً توسط استاد محمّدعلی موحّد با استناد به مقالات شمس نوشته شده، آثار قابل توجّه ای در این حوزه نگارش نیافته است. این در حالی است که کتاب مقالات شمس تبریزی به گنجینهای می ماند که انواع معارف اسلامی همچون عرفان، کلام، تفسیر، تأویل و جز آن، به شکلی زیبا و ادبی در آن وجود دارد و تحقیق دربارة هر یک از این موضوعات، نیازمند پژوهشی مستقل و جامع است.
همین فضای خالی پژوهشی، نگارنده را بر آن داشت که به تحقیق پیرامون یکی از اساسی ترین مفاهیم موجود در مقالات شمس، یعنی عرفان، بپردازد. اگر چه سخنان شمس در ابواب مختلف عرفانی در لابه لای سخنان او به صورت بسیار پراکنده بیان شده است، اما با صرف وقت فراوان و احصای آنها، و قرار دادنشان در کنار هم، می توان به تصویر نسبتاً روشنی از این اندیشه های عرفانی دست یافت. دغدغة اصلی نگارنده در این پژوهش نیز همین موضوع بوده است.
اثر حاضر در چهار فصل به خوانندگان گرامی عرضه می شود. در فصل نخست، سعی شده است که بر اساس سخنان شمس تبریزی در مقالات او، تصویر نسبتاً روشنی از عرصه های مختلف زندگی او، از دوران کودکی تا زمان ملاقاتش با مولوی، عرضه گردد. در فصل دوم، به رئوس مفاهیم عرفانی در مقالات شمس، تحت عنوان هفت وادی سلوک پرداخته شده است و در فصل سوم، سایر مفاهیم عرفانی موجود در مقالات، مورد بررسی قرار گرفته است. علاوه بر این، در فصل آخر، دیدگاه های شمس تبریزی در باب حجاب های راه سلوک بیان شده است.
دیدگاهها
ببخشید اگر مزاحم می شوم، مقصود از این سخن شمس چیست؟
اگر حقیقت شرع بجویی پس شریعت است، و طریقت است، و حقیقت. شریعت چون شمع است. مقصود و معنی شمع آن است که جایی روی. آنگاه که شمع بود، به راستی بدان قناعت کنی. هی آن را فتیل میسازی و بر میکُنی و در آن مینگری راهی نروی، فایده کند؟
جلال در عراق/ سلیمانیە
با سلام
لطفا کلیپهای زیر را مشاهده بفرمایید
در آنها در مورد همین سوال شما صحبت کرده ام
امیدوارم مفید باشد
https://www.aparat.com/v/4LIo8
https://www.aparat.com/v/CUcNq