کتاب آفتاب در میان سایه: تفسیری نو از داستان اول مثنوی(پادشاه و کنیزک)، نوشته دکتر محمد خدادادی است که در اسفند ماه 1398 توسط انتشارات اطلاعات در تهران به چاپ رسید. همانگونه که از عنوان کتاب مشخص است، این کتاب شرح و تفسیری است از داستان اول مثنوی معنوی که در قطع رقعی و در 167 صفحه به علاقه مندان عرفان و ادبیات عرفانی عرضه شده است.

داستانِ «پادشاه و کنیزک» که اوّلین داستانِ مثنوی معنوی است، راز و رمزهای فراوانی در خود نهفته دارد. مولانا در این داستان، بسیاری از موضوعات برجستة مورد نظر خود را اشاره ­وار مطرح کرده و در ادامة مثنوی، به صورت مفصل­ تر، به آنها پرداخته است. به عبارت دیگر، داستان اوّل مثنوی، مدخلی است که می­ توان سرنخِ اکثر تفکّرات برجستة مولوی را در آن، مشاهده کرد.

 

     مفاهیمی همچون: عشق و مراتب آن، پیر و مراد، ولایت، انسان کامل، شمس تبریزی، فناءفی­ الله، توکّل، قضا و قدر، ذکر و دعا، رؤیای صادقه، خیال، ادب، طلب، صبر، وقت، رازداری و ده­ها موضوع دیگر که در زمرة اصلی­ ترین تعالیم مولانا به شمار می ­روند، در ضمن این داستان مطرح شده­ اند.

     از دیر باز تا کنون در بین شارحان مثنوی، دربارة تفسیر این داستان، اختلاف نظرهایی وجود داشته است. برخی، اصلی­ ترین شخصیت داستان را کنیزک و برخی دیگر، محوری­ ترین شخصیت را پادشاه در نظر  گرفته­ اند. اما به نظر نگارنده، کلیدی­ ترین شخصیت این داستان، طبیب یا حکیم روحانی است و مولانا در همین نخستین داستان مثنوی، در صدد پی­ ریزی و معرفی شخصیتی است که در تمام آثارش او را می­ ستاید.

     حکیم روحانی در این داستان، رمزی است از پیر ربّانی و ولیّ حق یا انسان کامل. همان کسی که از دیدگاه مولانا، مظهر ذات و صفات الهی و فانی و باقی در اوست. چنین کسی، موصوف به صفات الهی است و تمام افعالش، تجلّی فعل الهی و عینِ صواب است.

متأسفانه در اکثر شروحی که بر مثنوی معنوی نوشته شده است، توجّه به بیت است. یعنی شارحان، مثنوی را به صورتِ بیت به بیت شرح و معنی می­ کنند و مشکلات لغوی و مفهومی آن را توضیح می ­دهند؛ در حالی که برای درک صحیح دیدگاههای مولانا، شایسته است که با یک نگاهِ کُل­ نگر به مثنوی و مجموعة ابیات هر قسمت، نگریست. توجّه به این نکته لازم است که تفسیر مثنوی مولوی، کاری متفاوت با شرح و تحلیل دیوان امثالِ مسعود سعد و انوری است.

     در اثری که پیش رو دارید، سعی شده است که علاوه بر توجّه به معانی ابیات، با نگاهی کُل­ن گرتر به مفاهیم موجود در این داستان پرداخته شود و موضوعاتِ مورد نظر مولوی، تا حد امکان، به صورت جداگانه- و البته بدون آنکه توالی ابیات به هم بریزد- مورد بررسی قرار گیرد. علاوه بر این، سعی شده تا با عنایت به دیدگاههای کُلّی مولوی، که در سرتاسر مثنوی او موج می­ زند، به این سؤال پاسخ شود که چرا مولوی، بر خلاف منابع کار خود، قتل زرگر را به این داستان اضافه کرده است. همچنین، تلاش شده که به دیدگاههای شمس تبریزی و تأثیر آنها بر اندیشة مولوی پرداخته شود، کاری که جای خالی آن در تمام شروحی که تا کنون بر مثنوی نگاشته شده است، احساس می­شود.

نوشتن دیدگاه