ابوبکر محمّد بن العربی الحاتمی الطّائی که در جهان اسلام وی را بیشتر با القاب «شیخ اکبر» و «محیی الدّین» می شناسند، در سال 560 هـ. ق در مُرسیه واقع در جنوب اسپانیا به دنیا آمد.[1] پدر ابن عربی، از بزرگان فقه و حدیث و از نامداران زهد و تصوّف در روزگار خود بوده است. جدّ اعلای او را نیز «حاتم طائی» بخشندۀ معروف عرب دانسته اند.[2] وی در سن 8 سالگی به همراه خانواده، به یکی دیگر از شهرهای اندلس به نام اشبیلیه مهاجرت کرد و تا سال 598 در آن شهر ماند[3] و معارف معمول روزگار خود از جمله قرآن و حدیث را در آنجا آموخت.[4] در همین شهر بود که وی صحبت «بسیاری از بزرگان و پیران و مشایخ طریقت»[5] را نیز دریافت.
ابن عربی، به شیوۀ صوفیان سفرهای بسیار داشته است، به صورتی که گاه «رخت اقامت به موصل کشید و چندی در بغداد به سر میبرد و مدّتی هم در قونیه و ملطیۀ روم ساکن شد».[6] وی در سال 598 هـ . ق به مکّه رفت و نوشتن کتاب فتوحات مکیّه را در همانجا، به سال 599 هـ .ق شروع کرد و در همین شهر بود که وی اشعار لطیف و عرفانی خویش به نام «ترجمان الاشواق» را به عشق دختری به نام «نظام» که دختر شیخ مکین الدّین اصفهانی بود، سرود.[7] شیخ مکین الدّین از عابدان و زاهدان مکّه به شمار می رفت و ابن عربی او را به پارسایی و خوشخویی ستوده است.[8]وی همچنین در بغداد با شیخ شهاب الدین عمر سهروردی، مرید نجم کبری، ملاقات کرد. ابن عربی، پس از سفرهای بسیار، در سال 620 هـ . ق، در سن 60 سالگی به دمشق رفت و تا پایان عمر در آن شهر ماند.[9]
ابن عربی از معدود عارفانی است که به تألیف کتب علاقه بسیار داشته و به همین دلیل، آثار فراوانی از وی به جا مانده است. تعداد نوشته های او را «شعرانی در حدود 400 و جامی بیش از 500، عثمان یحیی 848 و ویلیام چیتیک بالغ بر 900»[10] اثر دانسته اند. از مهمترین تألیفات او، کتابهای «فتوحات مکیّه» و «فصوص الحکم» است[11]که به عقیدۀ برخی محقّقان عرفان اسلامی، میزان حقایقی که در این دو کتاب بیان شده، در هیچ کتاب دیگری قابل یافتن نیست.[12]
ابن عربی را «قدوۀ قائلان به وحدت وجود» می دانند.[13] همچنین، وضع تعبیراتی چون «انسان کامل»[14] و «اعیان ثابته»[15] را برای معانی منطبق با آنها، به وی نسبت داده اند. برخی محقّقان او را «نامورترین پهلوان میدانِ عرفانِ نظری» نامیده اند[16] و بعضی وی را «عالیترین شارح عرفان اسلامی» دانسته اند؛[17] چون «عقاید متصوّفه را که تا زمان وی به صورت ضمنی، در گفته های مشایخ طریقت مندرج بود، به صورت صریح و روشن، تنظیم»[18] و تبیین نمود.
ابن عربی، در شب آدینه، 28 ربیع الثانی سال 638 هـ . ق، در دمشق بدرود حیات گفت و در روستای صالحیّه، در دامنه کوه قادسیون، واقع در شمال شهر دمشق که معتقد بودند تمام پیامبران به ویژه خضر به آنجا قدم گذاشته اند، به خاک سپرده شد.[19]
(برگرفته شده از کتاب: شمس عارفان، نوشته سرکار خانم دکتر فاطمه محمدی عسکرآبادی)
[1] . حسین نصر، سه حکیم مسلمان، ص 109.
[2] . کاظم محمّدی وایقانی، ابن عربی، بزرگ عالِم عرفان نظری، ص 15.
[3] . عبدالرضا مظاهری، اندیشۀ ابن عربی، تهران، نشر علم، 1387، ص 27.
[4] . محیی الدین بن عربی، الفتوحات المکیه، ص 11.
[5] . کاظم محمدی، ابن عربی، بزرگ عالم عرفان نظری، ص 34.
[6] . محمدصالح موسوی خلخالی، شرح مناقب محیی الدین عربی، ص 7.
[7] . محمد بدیعی، احیاگر عرفان (پژوهشی در زندگی و مذهب محیی الدین ابن عربی)، ص 64.
[8] . محسن جهانگیری، محیی الدین بن عربی، چهرۀ برجستۀ عرفان اسلامی، تهران، ص 67.
[9] . محیی الدین بن عربی، الفتوحات المکیّه، ص 18.
[10] . محسن جهانگیری، محیی الدین بن عربی، چهره برجسته عرفان اسلامی، ص 93.
[11] . محمّدعلی موحّد و صمد موحّد، مقدمه فصوص الحکم، ص 30.
[12] . عبدالرحمان جامی، نفحات الانس، ص 546.
[13] . همان، ص 545.
[14] . حسین نصر، سه حکیم مسلمان، ص 108.
[15] . محمدحسین دهقانی فیروزآبادی، مقدمۀ التجلیات، ص 54.
[16] . محمّدعلی موحّد و صمد موحّد، مقدمۀ فصوص الحکم، ص 27.
[17] . حسین نصر، سه حکیم مسلمان، ص 108.
[18] . همان، ص 107.
[19] . آسین پالاسیوس، زندگی و مکتب ابن عربی، ترجمه حمیدرضا شیخی، تهران، انتشارات اساطیر، 1385، ص 135.